خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیسیم
[اسم]
der Funk
/fʊŋk/
غیرقابل شمارش
مذکر
[ملکی: Funks]
1
بیسیم
1.Die Polizei hat über Funk einen Krankenwagen gerufen.
1. پلیس با بیسیم با یک آمبولانس تماس گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
fungieren
fundstück
fundort
fundiert
fundieren
funkausstellung
funke
funkeln
funken
funker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان