خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخشیدن
[فعل]
funkeln
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
درخشیدن
برق زدن، تلالو داشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
funke
funkausstellung
funk
fungieren
fundstück
funken
funker
funktion
funktional
funktionieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان