خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارکرد
2 . تابع (ریاضیات)
[اسم]
die Funktion
/fʊŋkˈʦi̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Funktionen]
[ملکی: Funktion]
1
کارکرد
عملکرد
1.Hat dieser Knopf an der Maschine eine bestimmte Funktion?
1. آیا این کلید در ماشین دارای کارکردی مشخصی است؟
2.Sie müssen diese Funktion noch aktivieren.
2. شما هنوز به این نیاز دارید که این کارکرد را فعال کنید.
2
تابع (ریاضیات)
1.eine quadratische Funktion
1. یک تابع درجه دو
تصاویر
کلمات نزدیک
funker
funken
funkeln
funke
funkausstellung
funktional
funktionieren
funktionsfähig
funktionstüchtig
funktionsweise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان