1 . کار کردن
[فعل]

funktionieren

/fʊŋktsjoˈniːʁən/
فعل ناگذر
[گذشته: funktionierte] [گذشته: funktionierte] [گذشته کامل: funktioniert] [فعل کمکی: haben ]

1 کار کردن

  • 1.Die Waschmaschine funktioniert nicht.
    1. ماشین لباس شویی کار نمی‌کند.
  • 2.Können Sie mir bitte mal zeigen, wie der Automat funktioniert?
    2. می‌توانید لطفا به من نشان دهید که این دستگاه چطور کار می‌کند؟
gut/richtig/...funktionieren
خوب/درست/...کار می‌کند
  • Die Maschine funktioniert gut.
    ماشین خوب کار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان