خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمربند
[اسم]
der Gürtel
/ˈɡʏʁtl̩/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Gürtel]
[ملکی: Gürtels]
1
کمربند
1.Ohne Gürtel kann ich die Hose nicht tragen.
1. بدون کمربند من نمی توانم این شلوار را بپوشم.
تصاویر
کلمات نزدیک
günther
günstig
gültigkeit
gültig
götze
güte
gütig
gütlich
h
h-milch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان