خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پذیرایی
[اسم]
die Gastronomie
/ˌɡastʀonoˈmiː/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Gastronomien]
[ملکی: Gastronomie]
1
پذیرایی
غذاخوری
1.Mein Cousin ist Koch und arbeitet in der Gastronomie.
1. پسرعموی من آشپز است و در غذاخوری کار میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
gastronom
gastprofessor
gastlichkeit
gastlich
gastieren
gaststätte
gastgewerbe
gatte
gatter
gattin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان