خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشترک
[صفت]
gemeinsam
/ɡəˈmaɪnzam/
غیرقابل مقایسه
1
مشترک
بهطور مشترک، با هم
مترادف و متضاد
allesamt
miteinander
vereint
zusammen
etwas (Akk.) gemeinsam haben/benutzen/machen/...
چیزی را بهطور مشترک [با هم] داشتن/استفاده کردن/انجام دادن/....
1. Du musst die Wohnung renovieren? Ich helfe dir. Wir können das gemeinsam machen.
1. تو باید آپارتمان را نوسازی کنی؟ من به تو کمک میکنم. ما میتوانیم آن را با هم انجام دهیم.
2. Wir benutzen die Garage gemeinsam mit den Nachbarn.
2. ما از پارکینگ بهطور مشترک با همسایههایمان استفاده میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
gemeinnützig
gemeinheit
gemeingut
gemeingefährlich
gemeindesaal
gemeinsamkeit
gemeinschaft
gemeinschaftlich
gemeinschaftsarbeit
gemeinschaftsraum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان