خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قانونگذاری
[اسم]
die Gesetzgebung
/ɡəˈzɛʦˌɡeːbʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Gesetzgebungen]
[ملکی: Gesetzgebung]
1
قانونگذاری
قانون
1.Bei der Gesetzgebung wirkt auch der Bundesrat mit.
1. شورای فدرال نیز در قانونگذاری شرکت میکند.
2.Die Regierung hat die Gesetzgebung zur Importkontrolle geändert.
2. دولت، قوانین برای کنترل واردات را تغییر داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gesetzgeber
gesetz
gesessen
gesellschaftstanz
gesellschaftlich
gesetzlich
gesetzt
gesetztheit
gesetzwidrig
gesetzwidrigkeit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان