[صفت]

gesellschaftlich

/ɡəˈzɛlʃaftlɪç/
غیرقابل مقایسه

1 اجتماعی

  • 1.Der Schauspieler hatte viele gesellschaftliche Verpflichtungen.
    1. بازیگر دارای تعهدات اجتماعی زیادی بود.
  • 2.Die Arbeitslosigkeit ist ein wichtiges gesellschaftliches Problem.
    2. بیکاری یک معضل مهم اجتماعی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان