1 . پرخشونت
[صفت]

gewaltvoll

/ɡəvˈaltfɔl/
قابل مقایسه

1 پرخشونت خشونت‌آمیز

  • 1.Viele unserer Mandanten hatten gewaltvolle Vorgeschichten.
    1. بسیاری از موکل‌های ما پیشینه‌ پرخشونتی داشتند.
  • 2.Wenn Europa nicht wachsam bleibt, werden gewaltvolle Konflikte erneut möglich sein.
    2. اگر اروپا هشیار نماند مجدداً (وقوع) درگیری‌های خشومت‌آمیزی ممکن می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان