خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همزمان
[صفت]
gleichzeitig
/ˈɡlaɪ̯çˌʦaɪ̯tɪç/
غیرقابل مقایسه
1
همزمان
در یک زمان
1.Die gleichzeitige Verwendung der beiden Medikamente wird nicht empfohlen.
1. استفاده همزمان هر دو دارو توصیه نمیشود.
2.Ich kann nicht beide Arbeiten gleichzeitig machen.
2. من نمیتوانم هر دو کار را همزمان انجام دهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
gleichung
gleichstellung
gleichsam
gleichnis
gleichnamig
gleis
gleiten
gleitzeit
gletscher
gletscherspalte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان