خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نظم بخشیدن
[فعل]
gliedern
/ˈɡliːdɐn/
فعل گذرا
[گذشته: gliederte]
[گذشته: gliederte]
[گذشته کامل: gegliedert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
نظم بخشیدن
ساختار دادن
1.Du musst deinen Vortrag besser gliedern, damit dir die Zuhörer folgen können.
1. تو باید به سخنرانیات ساختار بهتری بدهی تا شنوندگان تو را بتوانند دنبال کنند.
2.Wir müssen die Unterlagen gliedern.
2. ما باید به اسناد نظم بدهیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
glied
gletscherspalte
gletscher
gleitzeit
gleiten
gliederung
glimmen
glimmstängel
glimpflich
glitschig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان