1 . حدوحصر گذاشتن
[عبارت]

Grenzen setzen

/ˈɡʁɛnt͡sn̩ ˈzɛt͡sn̩/

1 حدوحصر گذاشتن مانع شدن

  • 1.Du kannst keine Grenzen setzen.
    1. تو نمی‌توانی هیچ حدوحصری بگذاری.
  • 2.Wir müssen ein paar Grenzen setzen.
    2. ما باید چند حدوحصری بگذاریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان