Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . گذرگاه مرزی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Grenzübergang
/ˈɡʀɛnʦʔyːbɐˌɡaŋ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Grenzübergänge]
[ملکی: Grenzübergang(e)s]
1
گذرگاه مرزی
1.Alle Grenzübergänge wurden geschlossen.
1. همه گذرگاههای مرزی بسته شدهاند.
2.Außerdem wurde der Grenzübergang letztes Jahr erneuert.
2. علاوه بر آن، گذرگاه مرزی سال گذشته نو شدهاست. [نوسازی شدهاست.]
3.Israel kontrolliert auch den Grenzübergang zu Ägypten.
3. رژیم اشغالگر قدس، گذرگاه مرزی مصر را نیز کنترل میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
grenzenlosigkeit
grenzen setzen
grenzen
grenze
gremium
grenzenlos
gretchenfrage
grieche
griechenland
griechisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان