خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حداکثر
[قید]
höchstens
/ˈhøːçtəns/
غیرقابل مقایسه
1
حداکثر
در نهایت
1.Die Fahrt von München nach Hamburg dauert höchstens zehn Stunden.
1. رانندگی از مونیخ به هامبورگ حداکثر ده ساعت طول میکشد.
2.Ich habe wenig Zeit. Ich kann höchstens eine Viertelstunde bleiben.
2. من خیلی کم وقت دارم. من میتوانم حداکثر یک ربع ساعت بمانم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hämorrhoide
häutung
häuten
häuslich
häuserblock
höchstgeschwindigkeit
höflich
höflichkeit
höhe
höhepunkt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان