خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلند کردن
[فعل]
heben
/ˈheːbən/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: hob]
[گذشته: hob]
[گذشته کامل: gehoben]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
بلند کردن
بالا بردن
1.Er hob das Kind auf seinen Arm.
1. او کودک را روی دستش بلند کرد.
2.Kannst du mir helfen? Das Paket kann ich allein nicht heben.
2. میتوانی به من کمک کنی؟ این بسته را من نمیتوانم تنهایی بلند کنم.
3.Mit einem Kran kann man schwere Lasten heben.
3. با یک جرثقیل آدم میتواند چیزهای سنگین را بلند کند.
4.Wenn Sie für diesen Vorschlag sind, heben Sie bitte die Hand!
4. اگر شما موافق این پیشنهاد هستید، لطفا دستتان را بلند کنید!
تصاویر
کلمات نزدیک
hebel
hebamme
he
haxe
hawaiihemd
hecheln
hecht
hechtsprung
heck
heckantrieb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان