خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پسزمینه
[اسم]
der Hintergrund
/ˈhɪntɐˌɡʀʊnt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Hintergründe]
[ملکی: Hintergrund(e)s]
1
پسزمینه
مترادف و متضاد
Off
Vordergrund
1.Das Foto zeigt im Vordergrund eine Stadt und im Hintergrund die Berge.
1. عکس در جلو یک شهر و در پسزمینه کوه را نشان میدهد.
2.Im Hintergrund des Bildes ist ein Schloss.
2. یک قصر در پسزمینه تابلو است.
تصاویر
کلمات نزدیک
hinterfragen
hintereinander
hinter den kulissen
hinter dem mond leben
hinter
hinterher
hinterhältig
hinterlassen
hintertür
hinunter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان