خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گرما
[اسم]
die Hitze
/ˈhɪtsə/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Hitze]
1
گرما
گرمای هوا
1.Andreas kann große Hitze nicht vertragen.
1. "آندریاس" نمیتواند گرمای شدید را تحمل کند.
2.Gestern war eine schreckliche Hitze!
2. دیروز گرمای وحشتناکی بود!
تصاویر
کلمات نزدیک
hitliste
hit
historisch
hirte
hippie
hineinschlingen
hineinschnuppern
hineinstellen
hineinversetzen
hm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان