خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کیوسک خوراکی
[اسم]
der Imbissstand
/ˈɪmbɪsˌʃtant/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Imbissstände]
[ملکی: Imbissstand(e)s]
1
کیوسک خوراکی
دکه اغذیهفروشی
مترادف و متضاد
Imbiss
Imbisshalle
Imbissraum
Schnellrestaurant
1.Es sind nur ein paar Meter bis zum nächsten Imbissstand.
1. فقط چند متری تا کیوسک خوراکی بعدی فاصله است.
2.Im Stadion gab es mehrere Imbissstände.
2. در ورزشگاه چندین دکه اغذیهفروشی وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
imbissbude
imbiss
imaginär
imagination
image
imbissstube
imbissverkäufer
imitation
imitieren
imker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان