خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تقلید کردن
[فعل]
imitieren
/imiˈtiːʀən/
فعل گذرا
[گذشته: imitierte]
[گذشته: imitierte]
[گذشته کامل: imitiert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
تقلید کردن
مترادف و متضاد
nachahmen
nachbilden
nachmachen
1.Du musst nicht alles imitieren, was dir gefällt.
1. تو نباید از هر چیزی را که میپسندی، تقلید کنی.
2.Viele Männer imitieren den Stil des Schauspielers.
2. بسیاری از مردها سبک بازیگران را تقلید میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
imitation
imbissverkäufer
imbissstube
imbissstand
imbissbude
imker
immatrikulation
immatrikulieren
immer
immerhin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان