خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حداقل
[قید]
immerhin
/ˈɪmɐˈhɪn/
غیرقابل مقایسه
1
حداقل
با وجود این
مترادف و متضاد
wenigstens
zumindest
1.Er hat zwar nicht gewonnen, aber immerhin ist er Zweiter geworden.
1. اگر چه او پیروز نشد اما حداقل دوم شد.
2.Er ist ein schlechter Fahrer, aber immerhin fährt er langsam.
2. او راننده بدی است اما حداقل او همیشه آهسته رانندگی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
immer
immatrikulieren
immatrikulation
imker
imitieren
immobilie
immobilienbüro
immun
immunität
immunsystem
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان