خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اطلاع دادن
2 . اطلاع کسب کردن
[فعل]
informieren
/ɪnfoʁˈmiːʁən/
فعل گذرا
[گذشته: informierte]
[گذشته: informierte]
[گذشته کامل: informiert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
اطلاع دادن
مطلع کردن
jemanden über etwas (Akk.) informieren
کسی را از چیزی مطلع کردن
Bitte informieren Sie mich über die Ergebnisse des Gesprächs.
لطفا من را از نتایج گفت و گو مطلع کنید.
rechtzeitig/eingehend/richtig/... informieren
به موقع/دقیق/به درستی/... مطلع کردن
Wir informieren Sie rechtzeitig über die neuen Prüfungstermine.
ما شما را در زمان مناسب از تاریخهای جدید امتحان مطلع میکنیم.
2
اطلاع کسب کردن
اطلاع جمع کردن
(sich informieren)
sich (Akk.) über etwas (Akk.) informieren
راجع به چیزی اطلاع کسب کردن
1. Auf der Messe habe ich mich über neue Computer informiert.
1. در نمایشگاه من در مورد کامپیوتر جدید اطلاعات به دست آوردم.
2. Du musst dich vor der Reise genau über die Bedingungen informieren.
2. تو باید پیش از سفر دقیقا در مورد شرایط اطلاعات به دست آوری.
تصاویر
کلمات نزدیک
informell
informativ
informationstext
informationstechnik
informationsgespräch
infotext
infrarot
infrastruktur
infusion
ingenieur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان