خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارگردانی کردن
2 . ایجاد کردن
[فعل]
inszenieren
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
کارگردانی کردن
اجرا کردن
2
ایجاد کردن
پدید آوردن
تصاویر
کلمات نزدیک
insulin
inständig
instrumentenmesse
instrumentalmusik
instrument
inszenierung
intakt
integer
integration
integrationsbeauftragte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان