خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . علاقه داشتن
2 . علاقمند کردن
[فعل]
sich interessieren
/ɪntəʀɛˈsiːʀən/
فعل بازتابی
[گذشته: interessierte]
[گذشته: interessierte]
[گذشته کامل: interessiert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
علاقه داشتن
علاقمند شدن
مترادف و متضاد
angetan sein
interessiert sein
mögen
schwärmen
1.Das Thema Kindererziehung interessiert mich sehr.
1. من خیلی به موضوع تحصیل کودکان علاقه دارم.
für etwas (Akk.) sich (Akk.) interessieren
به چیزی علاقه داشتن
1. Er interessiert sich nicht für alte Bilder.
1. او به ساختمانهای قدیمی علاقهای ندارد.
2. Interessieren Sie sich auch für Fußball?
2. آیا تو هم به فوتبال علاقه داری؟
2
علاقمند کردن
(interessieren)
مترادف و متضاد
begeistern
jemanden für etwas (Akk.) intressieren
کسی را به چیزی علاقهمند کردن
Ich habe ihn für Kunst nicht interessieren können.
من نتوانستم او به هنر علاقمند کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
interessenvertretung
interessenverband
interessent
interessengruppe
interessengebiet
interessiert
interjektion
interkulturalität
interkulturell
intern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان