خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در اشتباه بودن
[فعل]
sich irren
/ˈɪʀən/
فعل بازتابی
[گذشته: irrte]
[گذشته: irrte]
[گذشته کامل: geirrt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
در اشتباه بودن
اشتباه کردن
1.Du irrst dich. Das Auto war nicht grün, sondern rot.
1. تو در اشتباهی. آن ماشین سبز نبود بلکه قرمز بود.
2.Ich habe mich in der Hausnummer geirrt.
2. من در مورد پلاک خانه اشتباه کردم.
3.Sie irren sich, in Mühldorf gibt es keinen Bahnhof.
3. شما در اشتباهید، در "مولدرف" هیچ ایستگاه قطاری وجود ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
irremachen
irrelevant
irreal
irre
irrational
irreparabel
irrfahrt
irrigerweise
irritation
irritieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان