خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درگیری
[اسم]
der Kampf
/kampf/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Kämpfe]
[ملکی: Kampf(e)s]
1
درگیری
مبارزه
1.Die Kämpfe in den Bergen werden immer härter.
1. درگیری ها در کوه ها سخت تر و سخت تر می شود.
2.Im Schulbus gibt es immer einen Kampf um die Sitzplätze.
2. در اتوبوس مدرسه همیشه سر صندلی ها درگیری وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
kampagne
kammgarn
kammer
kamm
kaminfeger
kampfer
kampieren
kanada
kanadier
kanadisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان