خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زنجیر
2 . گردنبند
[اسم]
die Kette
/ˈkɛtə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Ketten]
[ملکی: Kette]
1
زنجیر
1.Das Tor ist mit einer Kette verschlossen.
1. در بهوسیله زنجیر قفل شدهاست.
2.Die Kette ist gerissen.
2. زنجیر پاره شدهاست.
2
گردنبند
1.Frau Huber bekommt zu Weihnachten eine schöne Kette.
1. خانم "هوبر" برای کریسمس یک گردنبند زیبا (هدیه) میگیرد.
2.Ich habe zum Geburtstag eine goldene Kette bekommen.
2. من برای تولد یک گردنبند طلا گرفتم.
تصاویر
کلمات نزدیک
ketchup
kessel
kess
kerze
kernig
ketten
kettenspiel
ketzer
ketzerei
keuchen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان