خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باهوش
2 . هوشمندانه
[صفت]
klug
/kluːk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: klüger]
[حالت عالی: klügsten]
1
باهوش
دانا ، فهمیده
1.Meine Klassenkameraden sind alle sehr klug.
1. همکلاسیهای من همگی خیلی باهوش هستند.
2
هوشمندانه
عاقلانه
1.Er hat sich in der Diskussion nicht besonders klug verhalten.
1. او در گفت و گو خیلی هوشمندانه رفتار نکرد.
2.Ich halte sie für klug.
2. من فکر می کنم این هوشمندانه است.
3.Wir haben viel getrunken. Es ist klüger, ein Taxi zu nehmen.
3. ما خیلی [الکل] نوشیده ایم. عاقلانه تر است که تاکسی بگیریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
kluft
klubsessel
klub
kloß
klotz
klugheit
klumpen
kläffen
kläffer
kläger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان