خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمیاب
2 . کمتر از
[صفت]
knapp
/knap/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: knapper]
[حالت عالی: knappsten]
1
کمیاب
محدود، کم
مترادف و متضاد
dürftig
karg
spärlich
reichlich
viel
1.Mach schnell. Die Zeit ist knapp.
1. زود باش. وقت کم است.
2.Unser Geld wird knapp. Wir müssen sparen.
2. پول ما کم شدهاست. ما باید صرفه جویی کنیم.
2
کمتر از
به سختی
مترادف و متضاد
weniger als
1.Der Tisch hat nur knapp 50 Euro gekostet.
1. میز کمتر از 50 یورو خرج برداشت.
2.Die Fahrt war kurz. Nur knapp eine Stunde.
2. سفر کوتاه بود. کمتر از یک ساعت.
3.Die Wohnung hat nur knapp 30 m².
3. آپارتمان به سختی 30 متر مربع میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
knallen
knall
knacks
knackig
knacken
knappheit
knarre
knarren
knast
knatsch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان