1 . کومون
[اسم]

die Kommune

/kɔˈmuːnə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Kommunen] [ملکی: Kommune]

1 کومون جامعه اشتراکی

مترادف و متضاد gemeinde
  • 1.Die Jugend liebt ihre Kommunen.
    1. جوانان کومون‌هایشان را دوست دارند.
  • 2.Sie leben in einer Kommune.
    2. آن‌ها در یک کومون زندگی می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان