خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیروگاه
[اسم]
das Kraftwerk
/ˈkʀaftvɛʁk/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Kraftwerke]
[ملکی: Kraftwerk(e)s]
1
نیروگاه
نیروگاه برق
1.Die Menschen protestieren gegen das Kraftwerk.
1. مردم در مقابل نیروگاه برق اعتراض می کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
kraftvoll
kraftfahrzeugmechaniker
kraftfahrzeug
kraft
krachen
kragen
kragenweite
krakeelen
krakeln
kraklig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان