خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرت و پرت
[اسم]
der Kram
/kʀaːm/
غیرقابل شمارش
مذکر
[ملکی: Kram(e)s]
1
خرت و پرت
آت و آشغال، خردهریز
1.Der ganze Dachboden ist voll von altem Kram
1. تمام زیر شیروانی پر از خرت و پرت کهنه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
krallen
kralle
kraklig
krakeln
krakeelen
kramen
kramladen
krampf
krampfader
krampfhaft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان