1 . انتقادی
[صفت]

kritisch

/ˈkʁiːtɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: kritischer] [حالت عالی: kritischsten]

1 انتقادی

  • 1.Der Reporter stellte kritische Fragen.
    1. گزارشگر سوالات انتقادی‌ای مطرح کرد.
  • 2.Der Wissenschaftler schrieb eine kritische Abhandlung.
    2. دانشمند یک مقاله انتقادی نوشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان