خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزمایشگاه
[اسم]
das Labor
/laˈboːɐ̯/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Labore]
[ملکی: Labors]
1
آزمایشگاه
مترادف و متضاد
Laboratorium
1.Die Arbeit im Labor war erfolgreich.
1. کار در آزمایشگاه، موفقیتآمیز بود.
2.Er arbeitet als Wissenschaftler in einem Labor.
2. او بهعنوان یک محقق در آزمایشگاه کار میکند.
3.Ich möchte Ihnen mein Labor zeigen.
3. من میخواهم به شما آزمایشگاهم را نشان بدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
labil
labern
laben
label
labberig
laboratorium
labortest
labyrinth
lache
lachen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان