1 . رنگ کردن 2 . لاک زدن
[فعل]

lackieren

/laˈkiːʀən/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: lackierte] [گذشته: lackierte] [گذشته کامل: lackiert] [فعل کمکی: haben ]

1 رنگ کردن لاک الکل زدن

مترادف و متضاد beschmieren bestreichen
  • 1.Sie müssen das Fenster lackieren.
    1. شما باید پنجره را رنگ کنید.
  • 2.Wir können die Oberfläche lackieren.
    2. ما می‌توانیم زمین را لاک الکل بزنیم.

2 لاک زدن (sich lackieren)

  • 1.sich die Fingernägel lackieren
    1. ناخن‌های دست را لاک زدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان