[اسم]

der Laden

/ˈlaːdən/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Läden] [ملکی: Ladens]

1 مغازه

مترادف و متضاد Geschäft Handel Handlung Kaufhaus Warenhaus
ein kleiner/teurer/eleganter/... Laden
یک مغازه کوچک/گران/شیک/...
  • Direkt vor der Villa ist ein kleiner Laden.
    درست جلوی ویلا یک مغازه کوچک است.
in einem Laden etwas (Akk.) kaufen
در یک مغازه چیزی خریدن
  • 1. Dieses Kleid habe ich in einem Laden im Zentrum gekauft.
    1. این لباس را من در یک مغازه در مرکز (شهر) خریدم.
  • 2. Im Buchladen können Sie Bücher kaufen.
    2. در مغازه کتاب‌فروشی می‌توانید کتاب بخرید.
Laden geöffnet/geschlossen sein
مغازه باز/بسته بودن
  • Die Läden im Hauptbahnhof sind auch sonntags geöffnet.
    مغازه‌های ایستگاه راه‌آهن مرکزی یکشنبه‌ها هم باز هستند.
Laden für etwas (Akk.)
مغازه برای چیزی
  • 1. Läden für Schmuck
    1. مغازه برای جواهرات
  • 2. Läden für Sportbekleidung
    2. مغازه برای لباس ورزشی
[فعل]

laden

/ˈlaːdən/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: lud] [گذشته: lud] [گذشته کامل: geladen] [فعل کمکی: haben ]

2 بارگیری کردن بار زدن، پر کردن

Kisten/Gepäck/Kohlen/... laden
جعبه‌ها/بار/زغال‌سنگ‌ها/... را بارگیری کردن
  • Sie können jetzt die Kisten laden.
    شما اکنون می‌توانید جعبه‌ها را بارگیری کنید.
LKW/Schiff/Auto/Zug/...laden
کامیون/کشتی/ماشین/قطار/... بارگیری کردن
  • Der Zug hat Kohle geladen.
    قطار زغال‌سنگ بارگیری کرد.
auf etwas (Akk.) laden
بر روی چیزی بار زدن
  • 1. Sie haben die Kisten auf einen Lkw geladen.
    1. آن‌ها جعبه‌ها را بر یک کامیون بار زدند.
  • 2. Sie müssen die Säcke auf Lasttiere laden.
    2. آن‌ها باید ساک‌ها را روی حیوانات باربر بار بزنند.
ein Gewehr, ein Geschütz laden
یک اسلحه/یک تانک را پر کردن
  • Der Revolver war nicht geladen.
    هفت‌تیر پر نشده بود.

3 دانلود کردن

  • 1.Ich lade eben das Update.
    1. من دارم آپدیت را دانلود می‌کنم.
etwas (Akk.) von etwas (Dat.) laden
چیزی را از چیزی بارگیری کردن [دانلود کردن]
  • 1. Das Update können Sie direkt aus dem Internet laden.
    1. این آپدیت را می‌توانید مستقیماً از اینترنت دانلود کنید.
  • 2. Sie müssen ein Betriebssystem von der Festplatte laden.
    2. شما باید یک سیستم عامل را از هارددیسک بارگیری کنید.

4 شارژ کردن

eine Batterie, einen Akku laden
باتری را شارژ کردن
  • 1. Wie oft und lange sollte man einen Akku laden?
    1. یک باتری را چقدر و چه مدت باید شارژ کرد؟
  • 2. Wie wird eine Batterie geladen?
    2. یک باتری چطوری شارژ می‌شود؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان