خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خطر مرگ
[اسم]
die Lebensgefahr
/ˈleːbn̩sɡəˌfaːɐ̯/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Lebensgefahren]
[ملکی: Lebensgefahr]
1
خطر مرگ
1.Bei dem Unfall gab es acht Verletzte. Zwei sind noch in Lebensgefahr.
1. در حادثه هشت نفر زخمی بودند. دو (نفر از آنها) هنوز در خطر مرگ هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
lebensfreude
lebensform
lebenserfahrung
lebensbedrohlich
lebensaufgabe
lebensgefährte
lebensgewohnheit
lebensglück
lebensgrundlage
lebenshaltung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان