خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نان زنجبیلی
[اسم]
der Lebkuchen
/ˈleːpˌkuːχn̩/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Lebkuchen]
[ملکی: Lebkuchens]
1
نان زنجبیلی
(نوعی بیسکوییت)
1.Ich esse im Winter Lebkuchen.
1. من در زمستان نان زنجبیلی میخورم.
2.Jonas liebt Lebkuchen.
2. "یوناس" نان زنجبیلی دوست دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lebhaft
lebewesen
leberwurst
leber
lebenszeit
lechzen
leck
lecken
lecker
leckerbissen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان