خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محدود
[صفت]
limitiert
/limiˈtiːɐ̯t/
غیرقابل مقایسه
1
محدود
مترادف و متضاد
begrenzt
beschränkt
1.Die Anzahl der TeilnehmerInnen ist auf 50 limitiert.
1. تعداد شرکتکنندگان محدود به 50 نفر است.
2.eine limitierte Auflage von diesem Buch gibt es.
2. یک تیراژ محدود از این کتاب وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
limit
liliputaner
lilie
lilain
lila
limo
limonade
limousine
linde
lindern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان