خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لب
[اسم]
die Lippe
/ˈlɪpə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Lippen]
[ملکی: Lippe]
1
لب
1.Es ist sehr kalt. Meine Lippen sind ganz trocken.
1. هوا خیلی سرد است. لبهای من کاملا خشک هستند.
2.Kommst aus dem Wasser! Du hast ganz schon blaue Lippen.
2. از آب بیا بیرون! لبهای تو کاملا آبی شدهاست!
تصاویر
کلمات نزدیک
linz
linsensuppe
linse
linoleum
links
lippenstift
liquid
liquidieren
lisa
lispeln
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان