خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دختر
[اسم]
das Mädchen
/ˈmɛːtçən/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Mädchen]
[ملکی: Mädchens]
1
دختر
1.Familie Kurz bekommt ein Baby. – Junge oder Mädchen?
1. خانواده "کورز" بچهدار شدند. – پسر یا دختر؟
2.In unserer Klasse gibt es nur Mädchen, keine Jungen.
2. در کلاس ما فقط دختر هست، هیچ پسری نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
mächtig
mythos
mythologisch
mythologie
mystik
mädchenhaft
mädchenname
mädchentag
mädel
mähdrescher
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان