مترادف و متضاد
für erforderlich/nötig halten
genötigt/gezwungen/verpflichtet sein
1.Diese Woche muss ich Samstag arbeiten.
1.
من این هفته باید شنبه کار کنم.
2.Du musst nicht so viel rauchen.
2.
تو نباید اینقدر سیگار بکشی.
3.Ich muss jeden Tag von 8 Uhr bis 18 Uhr arbeiten.
3.
من باید هر روز از ساعت 8 تا 18 کار کنم.
4.Ingrid und Sven sind ständig zusammen, sie müssen verliebt sein.
4.
"اینگرید" و "سون" همیشه با هم هستند، آنها باید عاشق هم باشند.
5.Man müsste mehr Zeit haben.
5.
آدم باید بیشتر وقت داشته باشد.
کاربرد فعل müssen به معنای بایستن
- برای بیان اجباری بودن امری از نظر گوینده :
"!Ich muss abnehmen" (من باید لاغر بشوم!)
- برای بیان اجباری بودن امری بهطور کلی:
".Er muss um 11 Uhr gehen" (او باید رأس 11 برود.)
- برای بیان امری که گوینده به آن مطمئن است: در این حالت باید از (Infinitiv + müsste(n استفاده بشود.
".Ich rufe ihn jetzt an, er müsste im Büro sein" (الان با او تماس میگیرم، او باید در دفتر باشد.)
- برای بیان اجبار داشتن به انجام کاری:
".Ich musste die ganze Zeit draußen warten" (من باید تمام مدت را بیرون منتظر میماندم.)
- برای بیان یک آرزو : در این حالت باید از (Infinitiv + müsste(n استفاده بشود.
".Man müsste einfach mehr Geld haben" (ای کاش که آدم پول بیشتری داشت.)