خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ایمیل
[اسم]
die Mail
/(en)mˈeɪl(de)/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Mails]
[ملکی: Mail]
1
ایمیل
پست الکترونیک
1.Ich habe meiner Freundin eine Mail geschickt.
1. من به دوستم یک ایمیل زدم.
2.Wir haben eine neue Mail geschickt.
2. ما یک ایمیل جدید فرستادهایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
magisterarbeit
magister
richtigliegen
erbsubstanz
grenzen überschreiten
mailbox
marillenmarmelade
markenrechtlich
marketingabteilung
mediendesigner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان