خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلاس نقاشی
[اسم]
der Malkurs
/mˈalkuːɾs/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Malkurse]
[ملکی: Malkurses]
1
کلاس نقاشی
1.Ich nahm an einem Malkurs teil und fand viele neue Freunde.
1. من در کلاس نقاشی شرکت کردم و دوستان جدید زیادی پیدا کردم.
2.Sie hat sich für einen Malkurs angemeldet.
2. او در یک کلاس نقاشی ثبتنام کردهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
mal wieder
magerwahn
magersucht
los geht's
look
mannschaftssportart
marketing-lösung
maßschneidern
medienagentur
medienhaus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان