خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دارو
[اسم]
das Medikament
/medikaˈmɛnt/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Medikamente]
[ملکی: Medikament(e)s]
1
دارو
1.Der Arzt hat mir ein Medikament verschrieben.
1. دکتر برای من یک دارو تجویز کردهاست.
2.Dieses Medikament gibt es nur auf Rezept.
2. این دارو فقط با نسخه داده میشود.
3.Dieses Medikament hat mir sehr gut geholfen.
3. این دارو خیلی خوب به من کمک کرد.
4.Gewisse Medikamente können die Fahrtüchtigkeit eines Fahrers beeinträchtigen.
4. برخی داروها میتوانند به توانایی رانندگی یک راننده آسیب بزنند.
5.Meine Frau will dieses Medikament nicht nehmen.
5. همسر من نمیخواهد این دارو را مصرف کند.
6.Nimmst du Medikamente gegen die Erkältung?
6. آیا برای سرما خوردگیات دارو میخوری؟
تصاویر
کلمات نزدیک
medienmanagement
mediengruppe
medien
mediathek
medial
meditation
mediterran
meditieren
medium
medizin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان