خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غذاخوری دانشگاه
[اسم]
die Mensa
/ˈmɛnza/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Mensen]
[ملکی: Mensa]
1
غذاخوری دانشگاه
1.Die Studenten gingen zum Mittagessen in die Mensa.
1. دانشجویان برای ناهار به غذاخوری دانشگاه میروند.
2.Ich esse fast jeden Tag in der Mensa.
2. من تقریبا هر روز در غذاخوری دانشگاه غذا می خورم.
تصاویر
کلمات نزدیک
menopause
meniskus
menge
memoiren
memo
mensch
menschenkenntnis
menschenmenge
menschenrecht
menschenskind
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان