خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (فرد) کمدرآمد
[اسم]
der Minijobber
/mˈiːniːjˌɔbɜ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: minijobber]
[ملکی: minijobbers]
1
(فرد) کمدرآمد
مترادف و متضاد
Geringverdiener
1.10 Prozent der früheren Minijobber meldeten sich arbeitslos.
1. ده درصد افراد کمدرآمد خود را بیکار معرفی میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
vertragssituation
spaßfaktor
honorierung
erfüllend
im reinen sein
sozialabgabe
gehaltsabrechnung
nervenwrack
selbstvermarktung
aufdrücken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان