خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عضو
[اسم]
das Mitglied
/ˈmɪtɡliːt/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Mitglieder]
[ملکی: Mitglied(e)s]
1
عضو
1.Der Jahresbeitrag für jedes Vereinsmitglied beträgt 50.- €.
1. شهریه سالیانه برای هر عضو 50 یورو است.
2.Für Mitglieder ist der Eintritt zum Konzert gratis.
2. برای اعضا ورودی کنسرت رایگان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
mitgift
mitgehen
mitgefühl
mitgeben
mitführen
mitgliederversammlung
mitgliedsbeitrag
mitgliedschaft
mitgliedsstaat
mitgliedstaaten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان