1 . انگیزه
[اسم]

die Motivation

/motivaˈʦi̯oːn/
قابل شمارش مونث
[جمع: Motivationen] [ملکی: Motivation]

1 انگیزه محرک

مترادف و متضاد Anreiz Ansporn Antrieb
  • 1.Er macht seine Arbeit mit Freude und viel Motivation.
    1. او کارش را با خرسندی و انگیزه زیاد انجام می‌دهد.
  • 2.Ich bin nicht gegen seine politische Motivation,
    2. من مخالف انگیزه سیاسی او نیستم.
  • 3.Motivation spielt in seiner Arbeit eine sehr große Rolle.
    3. انگیزه در کار او نقش بزرگی را ایفا می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان