خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انگیزه
[اسم]
die Motivation
/motivaˈʦi̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Motivationen]
[ملکی: Motivation]
1
انگیزه
محرک
مترادف و متضاد
Anreiz
Ansporn
Antrieb
1.Er macht seine Arbeit mit Freude und viel Motivation.
1. او کارش را با خرسندی و انگیزه زیاد انجام میدهد.
2.Ich bin nicht gegen seine politische Motivation,
2. من مخالف انگیزه سیاسی او نیستم.
3.Motivation spielt in seiner Arbeit eine sehr große Rolle.
3. انگیزه در کار او نقش بزرگی را ایفا میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
motiv
motherboard
motel
mostrich
most
motivationsschreiben
motivieren
motor
motorhaube
motorisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان