خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موتور
[اسم]
der Motor
/ˈmoːtoːɐ̯/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Motoren]
[ملکی: Motors]
1
موتور
موتور خودرو، موتور مکانیکی
1.Der Motor der Maschine macht ein komisches Geräusch.
1. موتور دستگاه صدای عجیبی تولید میکند.
2.Der Motor ist kaputt. Mein Auto fährt nicht.
2. موتور خراب شدهاست. ماشینم دیگر حرکت نمیکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
motivieren
motivationsschreiben
motivation
motiv
motherboard
motorhaube
motorisch
motorisieren
motorisiert
motorrad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان